دکتر غلامرضا حبیبی مدیرعامل موسسه توسعه دانش، پژوهش و فناوری فرزان، کارآفرین برتر ملی در سال ۱۳۹۰، به دعوت رادیو اقتصاد، با حضور در استودیوی این رسانه اقتصادی کشورمان، به ارائه دیدگاه ها و تجربیات خود در زمینه کارآفرینی دانش بنیان پرداخت.
این مصاحبه در دو بخش و هر بخش در دو نوبت طی روزهای ۱۹ و ۲۶ شهریور ماه از رادیو اقتصاد پخش گردید. بخش نخست این مصاحبه در شماره قبل خبرنامه الکترونیک فرزان منتشر گردید و دومین بخش در این شماره به اطلاع خوانندگان ارجمند می رسد.
محتوای بخش دوم مصاحبه رادیو اقتصاد با دکتر غلامرضا حبیبی مدیرعامل موسسه در ادامه خواهد آمد.
• تأثیرات کارآفرینی بر صادرات غیر نفتی کشور چیست؟ آیا میتواند نقشی را ایفا کند؟
شما اطلاع دارید که کشور ما از گذشته درگیر مدل اقتصادی مبتنی بر منابع زیر زمینی و اصطلاحاً تک محصولی بوده است. همینطور که می دانید سند چشمانداز ۲۰ ساله کشور در افق سال ۱۴۰۴ به حق ایجاد اقتصاد متنوع و دانش بنیان را به عنوان جایگزین اقتصاد مبتنی بر منابع زیر زمینی هدف قرار داده است. در همین ارتباط رسالت شرکتهای دانش بنیان یک رسالت مهم و تاریخی در مقطع کنونی درکشور ما محسوب میشود. بویژه که این شرکتها میتوانند از طریق طراحی و عرضه تولیدات و خدمات دانش بنیان نقش محوری و تعیینکننده در شکلگیری این اقتصاد مبتنی بر دانش بنیان و اقتصاد متنوع در کشور بازی کنند. بالاخره اگر بخواهیم به هسته این اقتصاد برویم باید سازوکارهای آن را هم بشناسیم. اگر ما میخواهیم محصولات دانش بنیان خود را در سطح جهانی عرضه کنیم ابتدا باید مراقب کیفیت آنها باشیم. در درازمدت رسالت مسئولین امر در دستگاه سیاست خارجی، در وزارت امور اقتصادی و دارایی، در اتاق های بازرگانی این است که بستر مناسبی برای تبادلات بازرگانی و مالی با خارج ازکشور فراهم کنند که کارآفرینان و کشورهای مختلف در کشور که میخواهند در عرصه بینالمللی حضور داشته باشند بتوانند با سهولت بیشتری این امکان را داشته باشند.
• نگاه افراد در کشورهای دیگر به تفسیر کارآفرینی چگونه است؟ ما چگونه نگاه میکنیم؟ یک جوان ایرانی و مثلاً یک فرد اروپایی به کارآفرینی چگونه نگاه میکند؟ ما چه کنیم که تفکر کارآفرینی را در کشور رواج دهیم؟ آیا آنها بستری را همواره مهیا میکنند و در کشور ما چگونه است؟
درکشورهای توسعه یافته به این دلیل که نمونههای موفق درمعرض دید همگان وجود دارد طبیعتاً اراده و انگیزه بیشتری را در جوانان و آحاد مختلف جامعه فراهم میکند که وارد عرصه کار و کارآفرینی به صورت جدی شوند. در کشور ما نیز با پرداختن به فرهنگ سازی و بستر سازی در عرصه کارآفرینی میتوانیم شرایط بهتری را فراهم کنیم. در این بستر سازی نقش آموزش و مشاوره را باید جدی گرفت.
• این آموزش و مشاوره برای جوانان چگونه فراهم می شود؟ مثلا من جوان که نمیتوانم بگویم الان میخواهم این کار را انجام دهم. این تفکر باید از ابتدا در جوانان وجود داشته باشد و یا به وجود بیاید؟ آیا میتوان در مراکزی که جوانان معمولاً با آنها در ارتباط هستند این مشاورهها صورت بگیرد تا آگاهی لازم داده شده و به شکل گیری تفکر کمک شود؟
همینطور که حضرتعالی فرمودید آموزش ها اکنون در سطوح مختلف طراحی شده که در سطوح مختلف و در استان های مختلف کشور آن آموزشهای غیر آکادمیکی که عرض کردم دارد ارائه میشود. بخشی از این آموزشها برای همین بحث فرهنگسازی و عموم مردم طراحی شده است. مفاهیم و مضامین عمومی فرهنگسازی و کارآفرینی را مطرح می کنند. اینجا برای عموم مردم موثر هستند. ما نباید نقش رسانهها را در این زمینه کمرنگ ببینیم. رسانهای مثل صدا و سیما می تواند نقش اساسی را ایفا کند. خانوادهها نیز اطلاعاتی به فرزندان میدهند.
• من میخواهم ببینم یک جوان ایرانی باید تحت چه تعالیمی از ابتدا قرار بگیرد تا بتواند از ابتدا خود را بشناسد و بتواند خود را شکوفا کند و چه کسانی میتوانند نقش داشته باشند؟
کسانی که در راه اندازی کسب و کار هستند با کارآفرینی میتواند متفاوت باشد در این باره دو نکته وجود دارد.
1- اگر بخواهیم کسب و کاری را برای اولین بار در دنیا معرفیکنیم، عمدتاً در این محور یک ایده بدیع و نوآور دارند و یک اختراع وجود دارد.
2- ممکن است کسب وکارهایی راهاندازی شوند که برای اولین بار در جامعه ما معرفی شوند. (ما میتوانیم با انتقال فنآوری و گرفتن الگو از کشورهای دیگر خدمتی را در جامعه خود ارائه کنیم).
هر دوی این مطالب نیازمند این است که فرصتها را که درجامعه وجود دارد و با بهتر بینی و تیزهوش ببینیم و تحلیل کنیم و براساس آن وارد عرصه کار و کارآفرینی شویم.
• ما میتوانیم تفاوت قائل شویم بین یک کارآفرین و یک بازرگان؟
محور اصلی کارآفرینی نوآوری است. همین امر است که کارآفرینی را با اکثر مشاغل دیگر متفاوت میکند، همین مسئلهی نوآوری است. کارآفرینی حلقهای از زنجیرهی نوآوری است. یک بازرگان میتواند یک حلقه واسطه باشد. اما کارآفرین یک ایدهای را پرورش میدهد و با تجاری سازی آن یک خدمت و محصول جدید را به جامعه خود معرفی میکند.
همین بحثهایی که اشاره کردیم. بحث قوانین و مقررات، منابع مالی ، مجوزها، بستههای فرهنگی که وجود دارد. من امیدوارم با تدابیری که مسئولین امر،خود کارآفرینان و جامعه کار اتخاذ میکند ما همگی همت کنیم که فضای کسب و کار و امنیت در این فضا را به حد معقولی برسانیم.
• تناسب بین مشاغل و توانمندی جوانان کشور وجود دارد؟
بعضاً رشتههایی وجود دارد که به ازای آنها کاربردهای مشخصی حداقل در کشور ما وجود ندارد یا محدود است و باید در برنامهریزی آموزش عالی به آنها توجه شود. رشتههای کاربردی که نقش عمدهای را در سازمانها ایفا میکند مورد تمرکز واقع شوند که میتوانند کمک زیادی به معقوله کار و کارآفرینی کند.
• شما در طول مدتی که مشغول کارآفرینی بودید مهمترین درسی که از زندگی کارآفرینانه خود گرفت چه درسی بوده است؟
زندگی کارآفرینانه نیازمند صبر و حوصله زیادی است. از ویژگیهایی است که یک کارآفرین باید داشته باشد تا به آن موفقیت نزدیک شود. همین حوصله و صبر زیاد و در عین حال تلاش و پشتکار است. حتی کارآفرینانی که به هر دلیلی کارشان منجر به موفقیت نمیشود هم کار شان ارزشمند است. چرا که وی حرکتی را شروع کرده که نشاندهنده جرأت و اهمیت آن شخص است. و کارآفرینان موفق هم از بستر مجموع کارآفرینان است که بیرون میآیند و منشأ اثرگذاری میشوند.
• اساساً کارآفرینان مشاغل جدید را ارائه میدهند. چگونه این کار ممکن است؟ چگونه میشود مشاغل جدید را ایجاد و تعریف کرد؟
محور اصلی کارآفرینی نوآوری است. در بحث راهاندازی کسب و کار هم همینطور است. البته باید این نکته توجه داشت که هر کسب و کاری کارآفرینی محسوب نمیشود. کسب و کاری را ما کارآفرینی می دانیم که محتوای نوآوری داشته باشد.
• آقای دکتر چقدر خوب است که یک نوجوان یا جوان ایرانی تفکری مثبت داشته باشد و هیچگاه به سمت و سوی این نمیرود که متأسفانه ما امروز درجامعه خودمان شاهد یکسری نابهنجاریها باشیم. حداقل فکرکارآفرینی این است که فرد میتواند با الگوهای سازنده و خوب خود را به سمت جلو پیش ببرد.
واقعاً الگوهای خوبی در این جامعه وجود داشته باشد. کارآفرینان موفقی که امروز موفقیتهای بزرگی را کسب کردند. ولی دیروز شکستهای بزرگی را در کارنامه خود داشتهاند و بعد از آن دوباره ایستاده اند و ادامه دادهاند. من یک نمونه خارجی را عرض میکنم.
استیوجابز پایهگذاری شرکت اپل است. ایشان این طور عبارت میکند. از گوشه یک گاراژ ، شرکت اپل را راهاندازی کرده است. به خاطر اختلافی که با هیئت مدیره پیدا میکند مجبور به ترک شرکت میشود بعد از آن شکست بزرگ ایشان اشاره میکند استیو جابز معتقد است که اپل نتوانست یک قابلیت را از من بگیرد و آن قابلیت روی پا ایستادن بعد از شکست است.
او یک شرکت دیگری را راهاندازی میکند آن شرکت نیز به اوج موفقیت خود میرسد. شرکت اپل آن شرکت را خریداری میکند و ایشان مجدداً وارد شرکت اپل میشود و رأس شرکت قرار میگیرد.
• چرا جوانان کشور از ورود به حیطه کارآفرینی هراس دارند؟
یکی از بحثهای جدی در فضای جامعه بحث فضای کسب و کار است؛ آن فضایی که باید برای کسب و کار فراهم شود. براساس رتبهبندیهایی که در سطح بینالمللی وجود دارد در کشور ما علیرغم پیشرفتهای زیاد هنوز جایگاه لازم را ندارد.
• از چه لحاظ؟
واقعاً ما باید در لایههای مختلف اجتماع بحث کارآفرینی را ببینیم. یکی از لایههای مهم اجتماع همان طور که اشاره شد خانواده است. آموزشها و فضایی که در خانواده فراهم میشود برای کودک برای اینکه شخصیت او شکل بگیرد این نقش مهمی را در آینده فرد ایفا میکند. من باز هم میخواهم تأکید کنم به نقش صدا و سیما در ایجاد این فرهنگ درسطح جامعه داشته باشد از طریق فیلمها، سریالها و برنامههای گفتوگو و این میتواند نقش مهم و حیاتی را در شکلگیری این بستر فراهم کند و زبان قابل فهم برای کودکان ما مثلاًٌ در قالب یک طنز و فیلم خوب برای کودکان و نوجوانان ما یک مطلبی را برای آنها نهادسازی کنند که ما نتوانیم از طریق درسهای متفاوت نتوانیم آن را تعلیم دهیم.
در قدم بعدی در آموزش و پرورش به جای اینکه به محفوظات و دروسی که ممکن است به سادگی فراموش شود اختصاص دهیم چقدر خوب است که بخشی از دروس را به همین فیلمها اختصاص بدهیم با کمک صداوسیما جلسات بحث و گفتوگو برگزار شود. خود ما کدام قسمت ازتحصیلات خود را در یاد داریم؟ ولی همه ما فیلم هایی ر که دیدیم و کارگاههایی که رفتیم کاملاً یادمان مانده است. یعنی بخشهای عملی کار ماندگارتر و تأثیرگذارتر است. طبعاً بحث آموزش عالی نقش مهمی را داراست . اگر اجازه بدهید درباره تهدیدهایی که دراین زمینه برای جوانان ما وجود دارد صحبت کنیم.
1- یکی از تهدیدها این است که در فرهنگ عمومی اکنون کارآفرینی به صورت یک دردسر تلقی میشود. گفته میشود که چرا باید خود را تا این حد درگیر کنیم. ما باید این فرهنگ را به چالش بکشیم.
2- مبحث دیگر بحث شکست است. اساساً کارآفرینی با شکست عجین شده است. افراد باید شکست را بپذیرند، آن زمان باید در قدم بعدی، فرهنگ ایستادن و ادامه راه بعد از شکست را در سطح جامعه به صورت یک فرهنگ ترویج داد.