Skip to content

گفتگو: مصاحبه با دکتر محسن پرویز معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

شاید عبارت مشهور publish or perish را خوانده یا شنیده باشید. انتشارات پژوهشی ضامن بقای پژوهشگران و مراکز پژوهشی در عرصه دانش و پژوهش می باشند. طی سالهای اخیر به حق بر ضرورت انتشارمقالات پژوهشی خصوصا در مجلات نمایه شده تاکید زیادی شده است، اما بندرت ازسایر انواع انتشارات و محصولات پژوهشی بویژه کتاب نام برده می شود. سیر حرکت در طی سالهای گذشته نیز شاهد چندان امیدوارکننده ای بر بهبود وضعیت تالیف کتابهای علوم پایه و پزشکی نبوده است.
در این شرایط حضور مولف و استادی فرهیخته ازاعضای جامعه پزشکی در یکی از مهمترین نهادهای مجری و سیاستگزار در زمینه کتاب یعنی معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فرصتی مغتنم داد تا ضمن تجدید دیدار با ایشان به موضوع  کتاب بویژه در حوزه علوم پزشکی پرداخته شود. دکتر محسن پرویز، معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با کمال سعه صدر به پرسشهای متنوع ما پاسخ گفت. دکتر پرویز از مولفین و صاحبنظران کتاب در حوزه های فرهنگی بویژه دفاع مقدس می باشد. درعین حال تالیفات دکتر پرویز اعم از کتاب و مقاله در حوزه تخصصی ایشان – فیزیولوژی – چشمگیر و در خور توجه است.  ایشان از یک سو به عنوان هیات علمی با فضای دانشجویی و دانشگاه آشنایی دارد و از سوی دیگر به عنوان یک مولف و مدیر از شناخت کافی ازحوزه نشر برخوردار است.
از آنجا که هم اکنون آیین نامه ارتقای اعضای محترم هیات علمی دانشگاه ها در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح می باشد، بیانات ایشان می تواند برای صاحبنظران مورد استفاده قرار گیرد.
نباید از نظر دور داشت هنگامیکه امتیاز ارتقا و حق التالیف یک کتاب جامع ۵۰۰ صفحه ای برابرامتیاز و میزان تشویق یک مقاله ۵ صفحه ای در یک مجله درجه ۳ باشد تنها عشق و اراده مولفان متعهد کشورمان می تواند خالق آثاری ماندگار در حوزه تالیفات پزشکی باشد.
در ادامه توجه شما را به گفتگویمان با دکتر محسن پرویز معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جلب می کنیم.
لطفاً مختصری در مورد بیوگرافی و سوابق علمی و پژوهشی خودتان بفرمایید.
من متولد سال ۱۳۴۲ هستم، دکترای طب عمومی را در سال ۷۱ در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و در سال 
 ۷۷ PhD فیزیولوژی را در دانشگاه علوم پزشکی تهران گرفتم و از سال ۷۸ عضو هیاًت علمی گروه فیزیولوژی این دانشگاه بوده‌ام. با توجه به کمبود هیاًت علمی در آن دوران، از سال ۷۴ شروع به تدریس فیزیولوژی نمودم که تاکنون ادامه دارد. بعضاً خارج از تهران نیز گروه فیزیولوژی [دانشگاه علوم پزشکی تهران] تدریس داشته که بخشی از آن را نیز من انجام داده‌ام مثل یزد، خرم آباد، زاهدان. در رابطه با بخش پژوهش و تالیف، من یکسری کتابهای پزشکی را از دوران دانشجویی ویرایش می کردم که ۴۰ عنوان است و ۷ عنوان تألیف دارم که عمدتاً مشترک بوده،  آخرین کتاب، درسنامه فیزیولوژی پزشکی جلد ۲ می‌باشد که آقای دکتر حبیبی و همکارانشان زحمت آن را کشیدند و سرپرستی بخش فیزیولوژی اعصاب آن با من بوده‌است. تا کنون حدود ۸ مقاله بین‌المللی که در مجلاتی که در ISI نمایه میشوند چاپ شده  و ۱۴ مقاله فارسی دارم.

در جامعه پزشکی شما عمدتاً به عنوان پزشک فیزیولوژیست و هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران شناخته شده هستید، چطور شد که به عنوان معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منصوب شدید؟
این مقوله در واقع ربطی به مسائل قبلی ندارد. من از سال ۱۳۶۲ داستان کوتاه برای نوجوانان می‌نوشتم که شامل حدود ۱۶عنوان کتاب تألیفی و ۶ عنوان ویرایش در این حوزه است. آخرین کتاب در این زمینه، کتاب‌شناسی دفاع مقدس است که در ۲ جلد و ۳۵۰۰ مدخل تالیف شده است. این حرکت از سال ۶۲ به طور مستمر جریان داشته و در طول دوران تحصیل من نیز ادامه داشته است.
در سال ۱۳۷۸ با جمعی از نویسندگان و شاعران انجمن قلم ایران را پی‌ریزی کردیم و از همان سال به عنوان عضو هیاًت مدیره این انجمن بوده‌ام تا زمانی که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول به کار شدم یعنی ۴ دوره متوالی به عنوان عضو هیاًت مدیره آن انتخاب شدم.
حضور من در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به واسطه سابقه‌ای است که در زمینه داستان نویسی و نقد ادبیات داستانی داشته‌ام.

بطور خلاصه بفرمایید عمده فعالیت‌های معاونت فرهنگی وزارت ارشاد در چه زمینه‌هایی می‌باشد؟
بطور معمول اطلاعات افراد نسبت به وزارتخانه‌ها اطلاعات بیرونی است و از ساختار درونی آن اطلاع چندانی ندارند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی بحث فرهنگی، دارای ۴ معاونت تخصصی می‌باشد که عبارتند از:
1- معاونت امور سینمایی و سمعی و بصری
2- معاونت امور هنری
3- معاونت امور مطبوعاتی و اطلاع‌رسانی
4- معاونت امور فرهنگی

۳ معاونت اول دارای حدود وظایفی متناسب با نام خود هستند‍؛ مثلاً معاونت امور سینمایی مسائل مربوط به فیلم‌سازی و سینما و عکاسی را هدایت می‌کند؛ معاونت امور هنری،  موسیقی و تئاتر را مدیریت می‌کند؛ معاونت امور مطبوعاتی بحث نشریات، روزنامه ها و سایت‌های خبری را عهده‌دار هستند و بقیه مسائل مربوط به معاونت فرهنگی می‌باشد.
در حال حاضر بخش عمده‌ای ازفعالیت این معاونت مربوط به بحث کتاب است و دارای ۲ دفتر و ۲ اداره کل است. اداره کل امور کتاب،  که صدور مجوزهای پیش از چاپ و پیش از توزیع را عهده دار است و بر جایزه کتاب سال نظارت دارد و صدور مجوزهای نشر را بر عهده دارد.
اداره کل مجامع، تشکل‌ها و فعالیت‌های فرهنگی که بر کار تشکل‌ها و مجامع فرهنگی،  مسابقات و همچنین امور بین‌الملل نظارت دارد.
دفتر امور چاپ که حوزه چاپ را به طور کامل زیرنظر دارد؛ حوزه چاپ ۲ بخش دارد: یکی شامل چاپ افست و دیگری مرتبط با صنایع بسته‌بندی و تبلیغاتی است. دفتر مطالعات و برنامه‌ریزی فرهنگی و کتاب‌خوانی نیز وظیفه بررسی طرح‌ها و برنامه‌ها و برنامه‌ریزی و مطالعه در این امور را بر عهده دارد و طبیعتاً کلیه نمایشگاه‌های کتاب و جشنواره‌های مرتبط با این مضامین در مجموعه معاونت فرهنگی انجام می‌گیرد.

با این وصف استاد فیزیولوژی بودن سخت‌تر است یا معاون فرهنگی؟
البته من در حال حاضر ضمن فعالیت در معاونت فرهنگی کار دانشگاه را رها نکرده‌ام. در هنگام تدریس در دانشگاه، تنظیم برنامه‌های مرتبط با امور کتاب‌های داستان – به دلیل اینکه تنظیم وقت آن در دست خودم بود – راحت‌تر بود؛ ولی کار اجرایی به لحاظ زمانی ملزوماتی دارد که آن را سخت تر و پیچیده تر می کند و بودن در محل کار در ساعات معین، به دلیل انجام به موقع امور مراجعه‌کنندگان مهم است؛ و زمان حضور در محیط کار محدودیت بیشتری ایجاد می‌کند.مثلاً اگر در ساعت مقرر در محل کار خود نباشیم ممکن است چند نفر تشریف بیاورند و فقط نیاز به یک امضا داشته باشند. این از مواردی است که من شخصاً بر روی آن حساسم و همیشه از این مسئله ناراحت بوده ام که چرا گاهی به دلیل نبودن یک مسوول اجرایی، یک نامه که همه کارهایش انجام شده است، روزها یا هفته‌ها معطل باقی می‌ماند. اما از لحاظ نوع کار که منظور شما نیز هست نوع کار اجرایی دارای ماهیت متفاوتی با کار معلمی است؛ معلم عملاً خود را دائم در معرض امتحان قرار می‌دهد. و دانشجویان نوع تدریس و سطح سواد و میزان تسلط او را بر مطالب، مورد ارزیابی قرار می‌دهند. از این جهت معلمی کار سختی است و البته این حرف من تنها نیست، حرف تمامی استادان است. من در دوران دانشجویی [PhD] که سر کلاس می‌رفتم گاه با خود می‌گفتم این حضور چقدر سخت است. تا اینکه یکبار از دکتر شادان سؤال کردم و آقای دکتر شادان هم همواره به این موضوع اشاره می‌کردند که حضور در کلاس کار سختی است و این فشار همواره با آن همراه است؛ اما این در معرض امتحان بودن دارای لذت خاصی نیز هست. در واقع تدریس کردن با نوعی هنر و ارتباط عاطفی با دانشجو همراه است ولذت خاصی دارد. که آن خستگی را از تن به در می‌کند.
کار اجرایی اینطور نیست؛ خصوصاً در یک سطوح خاص، دقت زیادی درمورد نحوه اجرای کار ضرورت دارد  تا ظلمی در حق کسی نشود. ولی از نظر خود من معلمی کار ارزشمندی است که با هیچ کار دیگری نمی‌توان آن را قیاس کرد.

مدتی قبل نام شما در میان اسامی پژوهشگران برتر دانشگاه علوم پزشکی تهران که در سال جاری صاحب بیشترین مقاله در ISI بودند، اعلام شد. با توجه به مشغله اجرایی، چگونه در زمینه فعالیت‌های پژوهشی هم عملکرد خوبی داشته‌اید؟
البته لازم است من یک توضیح مقدماتی راجع به این موضوع بدهم. اینکه از افراد به عنوان پژوهشگران برتر نام برده می‌شود و یا تعداد مقالاتی که به نام آنهاست زیاد می‌شود گاهی اوقات بدین دلیل است که اسامی برخی ازافرادی که مسوولیت اجرایی دارند به عنوان زینت در بعضی مقالات آورده می‌شود. الحمدلله، مقالات من به این صورت بوده است که قطعاً در آنها دارای نقش بوده‌ام. این مقالات در نتیجه کار پژوهش دانشجویان ما بوده است که حدود ۱ یا ۲ سال پیش، با وجود مشغله کمتر و چندین دانشجوی فعال انجام گرفته  و به ثمر رسیدن آنها همزمان با مسوولیت اجرایی من در این معاونت شده است. واقعیت آن است که همیشه محصول کار پژوهشی ۱ تا ۲ سال بعد خودش را نشان می‌دهد. البته در حال حاضر میزان فعالیت پژوهشی و تدریس من در حد پایه است و آن مقالات حاصل کارهای پیش من بوده است.

در سال ۱۹۸۶ تعداد مقالات نمایه شده ایران در Medline 6 مقاله بوده است که با گذشت ۲۰ سال، در سال ۲۰۰۶ به حدود ۶ مقاله در روز افزایش یافته است. ولی چنین حرکتی در زمینه کتاب، بویژه کتاب‌های حوزه علوم پزشکی و انتشارات بین‌المللی و به زبان انگلیسی دیده نمی‌شود. علت را چگونه ارزیابی می‌کنید و آیا برنامه‌ریزی‌ در این زمینه صورت گرفته است؟
نگاه من در این مورد به این صورت است که در یک مقطع زمانی به علت کمبود هیاًت علمی، اعضای هیاًت علمی دانشگاه‌ها خود را دارای چک سفید امضا برای بقا در این مسند و بی رقیب می‌دیدند و حتی بعضی از پزشکان عمومی هم می‌توانستند هیاًت علمی شوند; در آن زمان که ما وارد دانشگاه شدیم دانشجویان دوره تخصصی به عنوان مربی-دستیار استخدام می‌شدند. در آن مقطع زمانی، انگیزه برای رشد علمی و پژوهشی در افراد زیاد نبود و اساتید دانشگاه به علت کمبود امکانات در حد معلمی فعالیت می‌کردند و کار پژوهشی در اولویت قرار نداشت. شاید افرادی که ۲۰ سال در مقطع استادیار باقی می‌ماندند زیاد بودند و حتی با رتبه استادیاری بازنشسته می‌شدند.
ولی پس از آن، حرکت به سوی پژوهش آغاز شد. بودجه‌های خوبی برای امر پژوهش در نظر گرفته شد و نقش مقالات در ارتقاء برجسته شد؛ در نتیجه یک جهش در امر چاپ مقاله در مجلات بین‌المللی اتفاق افتاد که این موضوع از یک نظر خوب بود. ولی به نظر می‌آید که در حال حاضر باید قدری اصلاح شود. برای مثال در دوران کودکی ما وسایل برقی آلمانی بسیار خوب بود و ژاپن که تازه وارد کار شده بود به صورت تقلبی کالاهای آلمانی را تولید می‌کرد مثل حال حاضر که چین این کار را درمورد اجناس ژاپنی انجام می‌دهد. ژاپن پس از کپی کاری و توانمند شدن به این مرحله رسید که جنس او توسط دیگران کپی برداری شود و اکنون چین این جایگاه را پیدا کرده است. برای رشد در ابتدای کار شاید نیاز باشد پایه کار را از دیگران گرفت و مطابق آنچه دیگران تعریف می‌کنند پیش رفت. ما برای طراحی پژوهش نیاز به کسانی داریم که این راه را طی کرده باشند که در حال حاضر، این مرحله را طی کرده‌ایم و اکنون به جایی رسیده‌ایم که در دانشگاه‌های خود نیروهایی داریم که مسأله پژوهش برای آنها هضم شده است و می‌دانند که چه کار کنند. حال نیاز به کاربردی کردن پژوهشها داریم. اینکه علم در سراسر دنیا مثل پازل بزرگی می‌ماند که هر کس قسمتی از آن را می‌سازد یک واقعیت است و هیچگاه تغییر نمی‌کند؛ ولی استفاده آن برای کشورهای غربی است و پژوهش‌های ما در واقع اکثراً خدمتی است که با بودجه خود به آنها می‌کنیم. اکنون به مرحله‌ای رسیده‌ایم که پژوهشگر کافی داریم. حال باید پازل‌های مخصوص خودمان را تکمیل کنیم و دیگران بخش‌هایی از این پازل را برای ما درست کنند و این امکان پذیر نیست مگر اینکه مجلات ما بین‌المللی شوند تا دیگران به ما خدمت کنند یعنی از جاهای دیگر مقاله بگیریم و سرفصل فعالیت‌ها را متناسب با نیازهای داخلی تدوین کنیم و آن حرکت گذشته را تداوم ببخشیم و تکمیل کنیم.
اینکه ما کتاب ننوشتیم به این دلیل نیست که ما  نیرو نداریم. تلاش‌های قبلی ما در زمینه نوشتن textbook بومی در چند مورد به ثمر رسیده است ولی فراموش شده است که دلیل آن عدم حمایت  و هزینه‌بری آن است. چرا برای غربی‌ها نوشتن textbook باصرفه است؟ زیرا به دلایل اقتصادی، فروش textbook هزینه‌های خود را تامین می‌کند. آقای دکتر شادان تعریف می‌کردند که به مرکزی که کتاب گایتون در آنجا نوشته می‌شود، رفته و دیده بودند که به صورت یک ساختمان است که هر chapter آن دارای یک اتاق مخصوص به خود است و چند نفر در آن مشغولند و از چند استاد مطلب می‌گیرند و می‌دهند. از لحاظ اقتصادی هم به صرفه است. از سوی دیگر به طور مسلم تشویق نهادهای دولتی بی تاثیر نیست؛ برای مثال نوشتن یک مقاله در یک مجله ISI دارای ۵ تا ۷ امتیاز است در حالیکه نوشتن یک کتاب با وجود حجم بسیار بالای کار آن به طور متعارف حدود ۵ تا ۷ امتیاز می‌گیرد، البته حداکثر امتیاز ۲۰ است که معمولاً در نظر گرفته نمی‌شود؛ برای مثال کتاب درسنامه فیزیولوژی پزشکی جلد ۲ زیر نظر دفتر تدوین و بازنگری کتاب‌های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی تهران ۲۰ امتیاز داشت که به هر استاد ۳ تا ۴ امتیاز رسید در حالیکه با حجم کار قابل مقایسه نیست. پس تشویق‌ها و مسائل اقتصادی تاثیر بسزایی در این مورد دارد.

به عنوان معاون فرهنگی وزارت ارشاد، وضعیت نشر کتاب‌های حوزه علوم پزشکی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
کتاب‌های حوزه علوم پزشکی عمدتاً کتاب‌های ترجمه است. یک بحث مهم در این مورد بحث پیوستن به copyright است. افراد طرفدار این موضوع عمدتاً در حوزه علوم انسانی فعالیت می‌کنند که تصور آنها درمورد فضای کلی بازار نشر تصور کاملی نیست. ما اگر به copyright بپیوندیم یک خلا شدید در کتاب‌های فارسی حوزه علوم پزشکی ایجاد می‌شود چرا که هزینه بسیار زیادی به طور ناگهانی ایجاد می‌کند و در عین حال ما افست کتاب‌های خارجی در حوزه علوم پزشکی در مقایسه با سایر حوزه ها را خیلی زیاد داریم که این موضوع هم مزید بر علت خواهد شد و وضعیت پیچیده‌ای را در آینده ایجاد خواهد کرد.

در ارتباط با برگزاری دوره گذشته نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران حرف و حدیث‌های زیادی وجود داشت. اکنون که در میانه راه نمایشگاه قبل و بعد هستیم، نظر شما در مورد نحوه برگزاری نمایشگاه چه بود؟
نمایشگاه بیستم بنا به دلایلی خارج از سیستم کارشناسی، از پیش مورد بحث بود. در نمایشگاه نوزدهم آقای رئیس جمهور گفتند که نمایشگاه بعدی اینجا نباشد که این صحبت آقای رئیس جمهور مربوط به تجربه‌ ایشان در مورد امور شهرداری بود. از همان موقع گروه‌هایی خود را آماده می‌کردند که این موضوع را به چالش بکشانند و از همان موقع این قضیه وارد رسانه‌ها و حاشیه شد و از کارشناسی خارج شد.
به دلایل کارشناسی نمایشگاه بیستم نمی‌توانست در محل دائمی نمایشگاه بین‌المللی برگزار شود. یکی از دلایل آن این بود که همواره ترافیک زیادی در آن مسیر وجود دارد و پل این مسیر هم نیمه تمام است. موقعیت نمایشگاه
قبلاً یک موقعیت حاشیه شهر بود. در حالیکه اتوبان چمران در حال حاضر در مرکز شهر قرار دارد. نمایشگاه‌های شرکت سهامی نمایشگاه‌های بین‌المللی عمدتاً تخصصی است که با وجود حجم زیاد به دلیل تخصصی بودن دارای شرکت کننده کم است. حتی شرکت کنندگان در سراسر دنیا عمدتاً شرکت کنندگان تخصصی هستند وتعداد شرکت کنندگان زیاد نیست.
موقعیت نمایشگاه تقریباً  یک موقعیت بن‌بست است، در حالیکه در خیلی از جاهای دنیا محل نمایشگاه‌ها دارای موقعیت شبیه به یک میدان است که می‌توان از هر مسیر به آن وارد و یا از آن خارج شد. این موضوع به لحاظ ترافیکی گره کور در آن مکان ایجاد می‌کرد.
مورد دوم که مهمتر است این بود که با توجه به اینکه کاربری این مکان باید عوض شود و باید کاربردی فرهنگی پیدا کند، منتظرند که محل دائمی نمایشگاه ها در شهر آفتاب ساخته شود و اینجا تخریب و تبدیل به مرکز فرهنگی-تفریحی شود که برای این کار یک افق چند ساله تعریف شده است.
طبیعتاً بافت‌های فرسوده نمایشگاه به این دلایل تعمیر نمی‌شود و بعضی از سالن‌های نمایشگاه به طور متعارف غیر از نمایشگاه کتاب در هیچ نمایشگاهی غیر از نمایشگاه کتاب استفاده نمی‌شود و به همین دلیل تعمیر نمی‌شود.
لذا برای نمایشگاه بیستم، مدیریت بحران، صحت و سلامت کلیه فضاهای شرکت سهامی نمایشگاه‌ها را قبول نکرد که پس از بررسی‌ها نهایتاً مصلی انتخاب شد. بحث‌های حاشیه ای عمدتاً مربوط به مکان نمایشگاه بود.
مصلی از نظر راحتی قطعاً از همه‌ مکان‌ها در تهران بهتر است چرا که برای حضور جمعیت فراوان طراحی شده است و در نمایشگاه کتاب ما شاهد جمعیتی بی‌سابقه هستیم؛ یا جمعیتی که در دنیا بی‌سابقه است.
مصلی دارای دو بخش است: یکی شبستان، که دارای امکانات کامل است و استانداردهای نوین برای برگزاری نمایشگاه کتاب دارد. درست مثل بسیاری از نمایشگاه‌های خارجی. دوم بخش رواقها که نیمه تمام است و دارای امکانات کمتری است.
نکات مثبت نمایشگاه بیستم در رأس آن راحتی مردمی بود که به قصد استفاده از نمایشگاه‌ می‌آمدند. همچنین کتاب‌های مرتبط همه متمرکز و در یک مکان بود؛ مثلاً کتابهای پزشکی همه در قسمت زیر شبستان بود. رفت و آمد مردم به دلیل حضور مترو بسیار راحت بود و پارکینگ‌ها نیزبسیار خوب بود  و با وجود نظر بعضی افراد ترافیک در زمان برگزاری نمایشگاه اصلاً وجود نداشت.
در نمایشگاه امسال امکانات به طور مساوی در بین ناشران یک حوزه پخش شده بود در حالیکه در محل قبلی نمایشگاه‌ها امکانات به طور یکسان در بین ناشران پخش نمی‌شد. البته در نمایشگاه بیست و یکم چون از حالا درمورد امور اطلاع رسانی و تقسیم غرفه‌ها برنامه‌ریزی شده است، امیدواریم مشکلات مربوط به نمایشگاه قبلی وجود نداشته باشد و بهتر از نمایشگاه‌های قبلی باشد.

وضعیت کتاب‌های حوزه علوم پزشکی و جایگاه آنها در کتاب سال جمهوری اسلامی را چگونه می‌بینید؟
خوب نیست، در بعضی از حوزه‌ها ما به سختی می‌توانیم یک اثر شاخص را از بین چند اثر شاخص پیدا کنیم و کتاب سال معرفی کنیم. در حوزه پزشکی به خصوص بخش تالیف،  متأسفانه به سختی می‌توان اثر شاخص پیدا کرد که در فهرست نهایی قرار داد. واقعاً آثار شاخصی که رعایت همه مسائل را کرده باشند و بتوان امتیاز بالایی به آنها داد در حوزه پزشکی زیاد نیست. غیر از علوم انسانی در سایر حوزه‌ها نیز مشکل مشابه حوزه پزشکی وجود دارد و کیفیت آثار قاعدتاً باید با تشویقها افزایش پیدا کند.

آیا حضور شما به عنوان عضوی از جامعه پزشکی در معاونت فرهنگی وزارت ارشاد برای جامعه پزشکی منشا اثر مثبت خواهد بود؟
ان‌شاءا…، البته حوزه ما چون حوزه عام است، حوزه پزشکی را هم دربر می‌گیرد و به نظر من بی تاثیر نیست و می‌تواند تاثیر گذار باشد.

ضمن تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، در پایان اگر صحبت خاصی و همچنین توصیه ای به پژوهشگران جوان دارید، بفرمایید.
مهمترین نکته به گمان من شاید این باشد که حوزه کاری فرد باید مورد علاقه وی باشد و فکر کند که پیدا کردن یک نقطه کوچک از آن هم می‌تواند به پیشرفت علم کمک کند. علاقه‌مندی رکن رکین این ماجراست. گاهی اوقات بعضی افراد به دلیل اینکه CV خوبی داشته باشند و یا مشهور شوند وارد این حوزه می‌شوند که اینگونه افراد شاید سخت‌تر موفق شوند.
مسئله بعد این است که آدم پژوهش را به طور اصولی یاد بگیرد و این در سایه همکاری با اساتیدی است که این مسیر را طی کرده باشند. جوانها گاهی اوقات به دلیل تکیه بر استعداد خود و علمی که از طریق مطالعه بدست آورده اند خود را بی نیاز از اساتید می‌دانند. اما این اشتباه است. تجربه اساتید بسیار ارزشمند است؛ بخصوص در امر پژوهش ممکن است مشکلاتی ایجاد شود که تنها تجربه اساتید آن را حل می‌کند.

خبرهای تصویری

جدیدترین خبرها