دکتر رضا ملکزاده، استاد (full professor) دانشگاه علوم پزشکی تهران، رئیس مرکز تحقیقات گوارش و کبد این دانشگاه و معاون پژوهشی فرهنگستان علوم پزشکی است. شاید کمتر کسی بداند دکتر رضا ملک زاده به عنوان فردی که دارای سابقه خدمت در عالیترین سطوح علمی و اجرایی کشور است متولد روستایی دورافتاده می باشد که ۳ سال نخست تحصیل خود را به دلیل نبودن مدرسه در مکتب سپری کرده است. دکتر ملک زاده دارای ۳۰۰ مقاله پژوهشی در مجلات معتبر بین المللی است و در جدیدترین اطلاعات منتشر شده توسط معاونت تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت در زمینه شاخص H Index ، میان اعضای هیأت علمی بالینی دانشگاههای علوم پزشکی و سازمانهای وابسته رتبه نخست و در کل رتبه چهارم را کسب نموده است. از سوی دیگر سوابق دکتر ملکزاده در عالی ترین سطح مدیریت اجرایی کشور و به عنوان وزیر بهداشت درمان و آموزش پزشکی بین سالهای ۶۹ تا ۷۲ در حوزه تجربیات ایشان قرار دارد. دکتر ملکزاده همچنین پس از تصویب هیئت ممیزه دانشگاه علوم پزشکی تهران و با تصویب هیئت ویژه مربوطه در سال ۱۳۸۶ به عنوان اولین مورد پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دانشکده پزشکی تهران به درجه “استادی ممتاز” دانشگاه علوم پزشکی تهران انتخاب شد. پیش از پرداختن به گفتگویمان با دکتر رضا ملک زاده، نظر شما را به بیوگرافی مختصری از ایشان که از منابع مختلفی برگرفته شده است جلب میکنیم.
بیوگرافی دکتر رضا ملک زاده
دکتر رضا ملک زاده در بیست و پنجم دی ماه سال ۱۳۳۰ در روستای بالاده از توابع شهرستان کازرون به دنیا آمد. وی در سال ۱۳۵۰ به دانشکده پزشکی شیراز رفت و در سال ۱۳۵۷ در دوره تخصصی بیماری های داخلی دانشگاه شیراز پذیرفته شد. ایشان در سال ۱۳۶۱ برد تخصصی بیماری های داخلی را دریافت کرد و از همان سال به عنوان استادیار دانشگاه علوم پزشکی شیراز به تدریس و طبابت پرداخت. یک سال بعد در مقطع فوق تخصصی بیماری های گوارش و کبد پذیرفته شد و برای تکمیل تحصیلات فوق تخصص به انگلستان رفت و در مرکز پزشکی این کشور دوره فوق تخصصی را نزد پروفسور «شیلا شرلات» گذراند. وی در سال ۱۳۶۵ به ایران بازگشت و در همان سال به درجه دانشیاری ارتقا یافت و در سال ۱۳۶۹ نیز به درجه استادی رسید.
دکتر ملک زاده درباره کودکی و تحصیلات دوران دبستان و دبیرستان خود می گوید: در روستای ما مدرسه وجود نداشت و سه سال نزد یک روحانی به نام شیخ محمد در روستا به مکتب می رفتم. در سال چهارم ابتدایی به مدرسه و سپس به دبیرستان ابواسحاق کازرون رفتم. در دبیرستان شاپور شیراز ششم متوسطه را به اتمام رساندم. من از دوران کودکی به رشته پزشکی علاقه داشتم و همیشه آرزو داشتم که پزشک شوم تا بتوانم سرطان را درمان کنم. چون در همان دوران پدربزرگم بر اثر این بیماری فوت کرد. پدرم نیز مشوق اصلی من برای تحصیل در رشته پزشکی بود. با وجود این که نمرات دروس ریاضی و فیزیکم بسیار خوب بود و معلمان توصیه می کردند رشته ریاضی بخوانم.
معاونت آموزشی دانشکده پزشکی شیراز، معاونت آموزشی دانشگاه شیراز، ریاست دانشگاه شیراز، مدیر گروه داخلی دانشگاه شیراز، معاونت وزارت بهداشت و دبیر شورای پزشکی تخصصی این وزارتخانه و تصدی وزارت بهداشت در سال های ۶۹ تا ۷۲ از جمله سوابق اجرایی دکتر ملک زاده است. وی در سال ۱۳۷۲ به عنوان استاد و رئیس بخش گوارش بیمارستان دکتر شریعتی تهران مشغول به کار شد و مرکز تحقیقات گوارش و کبد را راه اندازی کرد. این مرکز سه سال متوالی بالاترین رتبه تولید علم در کشور را به خود اختصاص داد. وی در حال حاضر عضو فرهنگستان علوم پزشکی و معاون پژوهشی آن است. ۵۰۰ سخنرانی در مجامع علمی داخلی و ۳۰ سخنرانی در مجامع علمی بین المللی و انتشار ۳۰۰ مقاله علمی در مجلات معتبر پزشکی خارجی در سوابق علمی وی قرار دارد.
دکتر ملکزاده همچنین پس از تصویب هیئت ممیزه دانشگاه علوم پزشکی تهران و با تصویب هیئت ویژه مربوطه در سال ۱۳۸۶ به عنوان اولین مورد پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دانشکده پزشکی تهران به درجه “استادی ممتاز” دانشگاه علوم پزشکی تهران انتخاب شد.
ایشان در سال ۱۳۵۶ ازدواج کرد. ثمره این ازدواج، سه دختر و یک پسر است. دختران اول و دوم وی پزشک هستند. پسر و دختر دوقلوی دکتر ملک زاده نیز به ترتیب در رشتههای پزشکی و مهندسی معماری دانشگاه تهران مشغول تحصیل میباشند.
اینک توجه شما را به متن مصاحبه با دکتر ملکزاده جلب مینماییم.
با عرض سلام
1- جنابعالی بر اساس ارزیابی ارائه شده توسط معاونت تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت در زمینه شاخص H Index میان اعضای هیات علمی بالینی دانشگاه های علوم پزشکی و سازمانهای وابسته رتبه اول و در کل رتبه چهارم را کسب کردید. لطفا مختصری در مورد H Index توضیح دهید و به دلایل توفیق خود نیز اشاره فرمایید.
در حقیقتH Index معیاریست که علاوه بر تعداد مقاله، به مسئله ای مهمتر یعنی تعداد ارجاع هایی که به آن مقاله صورت گرفته است نیز اشاره می کند. مثلاً اگر فرض کنیم شما ۲۰ مقاله دارید که حداقل ۲۰ بار مورد ارجاع قرار گرفته اند، H Index برابر با ۲۰ خواهد بود. تفاوت H Index با امتیاز تعداد مقالات آن است که علاوه بر کمیت به کیفیت مقالات هم توجه می کند و به اصطلاح معیاری است که دقیقتر از تعداد مقاله برای ارزشیابی افراد از نظر علمی بکار می رود.
البته ممکن است H Index اشکالاتی نیز داشته باشد. از جمله اینکه این ایندکس به استنادهایی که در کتاب ها است چندان توجه نمی کند. استنادهایی که در کتاب ها وجود دارد بسیار مهم است. استنادات موجود مجلات فارسی زبان که ایندکس نشده اند نیز مورد توجه قرار نمی گیرد. به هر حال من فکر می کنم خوب است که به این نوع ارزشیابی ها توجه کنیم. متأسفانه ما در حال حاضر دچار این مشکل هستیم که تعداد مقالات درکشور ما رو به افزایش است اما به جنبه های کیفی آن توجه نمی شود؛ در حالیکه این دو فاکتور باید با هم جلو بروند.
من در تمام ۱۷ سال اول کار خود در دانشگاه مسئولیتهای اجرایی داشته ام. طی این ۱۷ سال فرصت نکردم زیاد به کارهای تحقیقاتی بپردازم. عمده کارهای تحقیقاتی من از ۱۳ سال پیش شروع شد و مقالاتی از من که مورد استناد قرار گرفته است حداکثر به ۷ سال پیش باز می گردد. تصور میکنم شاید یکی از دلایل بالا بودن Index H من این بوده که سعی کرده ام کارهای تحقیقاتی را با کیفیت انجام دهم. در کشور ما کارهای تحقیقاتی با طراحی خیلی خوب و فراگیر که در سطح بین المللی مورد توجه باشد، کمتر انجام شده است. اساساً باید بگویم فرهنگ تحقیقات و پژوهشهای علمی، به خصوص پژوهشهای کیفی در کشور ما در سالهای اخیر جا افتاده و من تصور می کنم اگر از ۱۷ سال پیش کاری را که در این ۱۳ سال کردم انجام داده بودم، می توانستم H Index خیلی بالاتری داشته باشم. من مطمئنم در حال حاضر که تدریجاً توجه به کیفیت تحقیقات بیشتر شده، H Index محققین در کشور ما نیز رو به پیشرفت خواهد بود. حرکت به سمت ارزیابی کیفی مقالات پدیده جدیدی است که به تازگی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته و آنها به خوبی دریافته اند مقاله باید طوری نوشته شود که مورد استناد واقع شود. علت دیگر بالا بودن H Index من این است که اکثر تحقیقاتی که من و همکارانم انجام داده ایم برای اولین بار در ایران انجام شده و برخی از آنها تحقیقاتی بوده که حتی برای اولین بار در دنیا به انجام رسیده است. شما اگر به مقالات من که مورد استناد قرار گرفته است توجه کنید خواهید دید که مثلاً ما اولین بار در ایران در مورد بیماری سلیاک مطالعه ای انجام دادیم. تا قبل از آن خیلی ها فکر می کردند بیماری سلیاک در ایران نیست. همچنین ما از توکسین بوتولینیوم برای درمان آشالازی استفاده کردیم و کاری که چاپ کردیم جزء اولین کارهایی بود که در سطح دنیا به چاپ رسید. در درمان بیماری NASH (Non- Alcoholic SteatoHepatitis) نیز پژوهش ما واقعاً جزء اولین Trial Controlled Randomized ها در دنیا بود. معمولاً وقتی شما کاری را چاپ کنید که نیاز جامعه باشد و سؤال همه مردم باشد، به عبارت دیگر سؤال کشور ما باشد، و بتوانیم آن را در مجله خوبی چاپ کنیم می توانیم به H Index های بالا دست پیدا کنیم.
۲- زمانی را به خاطر داریم که مرکز تحقیقات گوارش دانشگاه علوم پزشکی تهران در ۲ اتاق خلاصه می شد. شاید بتوان گفت بعد از پایان جنگ تحمیلی و در اوایل دهه هفتاد، این مرکز به همراه چند مرکز دیگر در دانشگاه علوم پزشکی تهران آغاز حرکتی نو در پژوهشهای علوم پزشکی بودند که بعدا شعاع آن تمام کشور را فرا گرفت. امروز این مرکز توسعه خوبی یافته است و جزو مراکز تحقیقاتی مطرح در سطح کشور می باشد. به عنوان رئیس این مرکز بطور خلاصه بفرمایید عمده فعالیتهای این مرکز در چه زمینههایی میباشد؟
یکی از دلایل موفقیت هر مرکز تحقیقاتی آن است که تحقیقات آن بر روی یک موضوع (Focus research) متمرکز باشد و سعی کند کارهای بهتری را چاپ کند. ما از ابتدا فکر کردیم که در ایران چه مسائلی در گوارش مهم است؟ اولین مورد از آنها سرطان های دستگاه گوارش بود. سرطانهای دستگاه گوارش ۵۰% از سرطانها را تشکیل می دهند سرطان معده شایعترین آنهاست. سرطان مری نیز یکی از سرطانهای شایع در مردان است؛ البته سرطان روده بزرگ و سرطانهای دیگر گوارشی هم سرطانهای قابل توجهی هستند. به همین علت ما در ابتدا بر این موضوع تمرکز کردیم. در زمینه بیماریهای کبد، هپاتیت B وC و سایر بیماریهای گوارشی هم خوب کار کردیم. آنچه که ما طی این سالها انجام دادیم در واقع یک سرمایه گذاری برای آینده بوده است. البته باید به این نکته اشاره کنم که ۷۰% از نتایج بودجه، امکانات و وقتی که صرف کردیم هنوز بیرون نیامده است. به عنوان مثال ما در ۵ سال گذشته مشغول یک مطالعه کوهورت با شرکت پنجاه هزار نفر در استان گلستان بودیم. در کنار آن سعی کردیم یک Database بزرگ از Case ها، Control ها و نمونه های بیولوژیک آنها تهیه کنیم که هم اینک رو به اتمام است. ما باید از این به بعد امکانات و نیروهای جوانی داشته باشیم که بر روی این Database ها کار کنند و فالوآپ ها انجام شود تا نتایج این زحمات به دست آید. معمولاً شما برای اینکه بتو انید یک کار علمی قابل ارائه در سطح دنیا انجام دهید، به یک مشارکت بالا در سطح بین المللی احتیاج دارید و این مستلزم سرمایه گذاری، صرف وقت، تأمین امکانات، صبر و حوصله طولانی خواهد بود. متاسفانه هنوز بسیاری از مراکز تحقیقاتی ما به جای اینکه به فکر سرمایه گذاری دراز مدت باشند، وقت خود را صرف تولید تعداد بیشتری مقاله می کنند. واقعیت این است که در دنیای امروز اگر تعداد مقاله ها زیاد باشد ولی میزان ارجاع به ازای هر مقاله (Citation per paper) کم باشد، اصطلاحاً می گوییم: You are producing bad science! در واقع شما دارید مطالبی تولید می کنید که فقط صفحات مجلات علمی را پر می کند و هر کس هم آن را بخواند، وقتش تلف می شود. بنابراین خیلی مهم است که ما دقیقاً به سوالاتی جواب دهیم که سوالات جامعه است، سوالات دانشمندان در سطح دنیاست و مطالبی است که به مسائل و مشکلات کشور خودمان می پردازد. کمابیش هر چیزی که مشکل کشور ما باشد، مشکل کشورهای دیگر هم هست، یعنی یک relevance در این مقوله وجود دارد. بنابراین کاری که ما در مرکز تحقیقات خودمان انجام دادیم این بوده که بیشتر بر موضوعات خاصی تمرکز کنیم و بیشتر روی کیفیت کار کنیم. به همین علت هم تعداد ارجاعات به مقالات مرکز ما، از همه مراکز بیشتر است و مرتب هم افزایش پیدا می کند. فکر می کنم که این مسئله ای است که مراکز تحقیقاتی نوپا باید به آن توجه کنند. متاسفانه ارزشیابی هایی که تا چندی پیش در وزارت بهداشت انجام می شد، ارزشیابی هایی بود که واقعاً مبنای آن به اصطلاح کمّی و کیلیویی بود. البته شاید هم در مقطعی لازم بود که تعداد مقالات ما بالا برود؛ ولی بهر حال باید به این سمت برویم که مقالاتی با کیفیت و با دانش خوب تولید کنیم که موثر و مفید باشد. بنابراین ما خیلی خوشحالیم که طی این سال ها علاوه بر اینکه توانستیم کارهای تحقیقاتی انجام دهیم، هدفمان این نبود که فقط مقاله تولید کنیم؛ هدفمان این بود که به مسائل مهم کشور جواب دهیم و آنها را به صورت گایدلاین در آوریم تا تأثیر ملموسی بر جای گذارد. هدف دیگر ما این بود که بستری باشیم برای تقویت جوانهای مملکت. یکی از بزرگترین مشکلات ما این است که ما نخبه های خود را از دست می دهیم، به این خاطر که امکان جذب آنها را نداریم. بنابراین طبیعتاً آنها به جایی می روند که امکانات مناسب برایشان باشد. و ما در این سالها تلاش کردیم که تعدادی از جوانهای نخبه را در مرکز جذب کنیم و خوشبختانه تا حالا تقریباً ۵۰ پزشک عمومی در این مرکز فعالیت کرده اند و ۱۵ نفر از آنها وارد دوره های PHD شده اند. برخی از آنها حتی از دوره PHD وارد دوره های بالینی شده اند. از دیگر هدفهای ما این است که بتوانیم در آینده یک Scientific leadership در ایران ایجاد کنیم؛ یعنی افراد را به گونه ای هدایت کنیم که Scientist شوند و بعد Clinician شوند. در واقع Clinician/Scientist ها هستند که می توانند در آینده بسیار اثر گذار باشند. خوشبختانه کمابیش تصویب شده است که ما می توانیم دانشجوی PHD داشته باشیم و به همین علت داریم تلاش و برنامه ریزی می کنیم تا دانشجویان ممتاز را بیاوریم تا در دوره های PHD که به صورت مشترک با دانشگاههای مختلف دنیا برگزار می کنیم شرکت کنند و بعد از اینکه PHD گرفتند، بتوانند با تسهیلاتی وارد رشته Gastroentrology شوند. بنابراین محصول کار ما به جای اینکه فقط تعدادی مقاله باشد، یک سری آدمهایی هست که می توانند تحول ایجاد کنند؛ تا هم آنهایی که در ایران می مانند و هم آنهایی که در خارج هستند بتوانند آدمهای خیلی موفق تری باشند.
۳- آقای دکتر! شما معاون پژوهشی فرهنگستان علوم پزشکی هستید. فرهنگستان یک هویت چندان شناخته شده ای برای جامعه پزشکی نیست. گاهی هم این ابهام وجود دارد که مانند یک مجموعه مجزا عمل می نماید. لطفا در ارتباط با چگونگی انتخاب اعضا و عملکرد فرهنگستان در حوزه پژوهشی اشاره فرمایید.
فرهنگستان علوم پزشکی به هر حال مجموعه ای در حد یکConsultant body است، یک تشکیلات اجرایی نیست. یعنی ما وظیفه اجرایی به عهده ما نیست. وظایف ما در چند جهت کلی خلاصه می شود. یکی اینکه هر وقت دولت یا مجلس از ما در مورد موضوعی نظر بخواهد، ما آن سوال را می گیریم، در مورد آن بررسی می کنیم و به آن جواب می دهیم. مورد بعد، ارزیابی روند آموزش پزشکی، پژوهش در پزشکی و ارائه نظر به مسئولین اجرایی و به مجلس است. این کارها را به طریق مفصلی انجام می دهیم ولی هیچکدام چیزی نیست که مثلاً در مطبوعات راجع به آن بحث شود. کار دیگر ما این است که در انتشار نتایج تحقیقات علمی ایران نقش داشته باشیم و بین مراکز ایران و مراکز خارج ارتباط بر قرار کنیم که این کار را به شکلهای گوناگون انجام می دهیم. مجلات ترجمه ای داریم برای پزشکان علاقمندی که در روستاها یا شهرستان ها کار می کنند. ما مجلات بازآموزی داریم که مرتباً برای آنها میفرستیم. مجله Archives of Iranian Medicine را داریم که تنها مجله ایرانی است که یک مجله عمومی (General) به شمار می رود و در ISI و Medline ایندکس میشود. از این مجله در اوایل ۳ شماره در سال چاپ میشد، ولی الان سالی ۶ شماره از آن چاپ می شود، تعداد صفحات آن افزایش پیدا کرده و امکان آن هست که بتوانیم نتایج تحقیقات محققین ایرانی را در سطح دنیا منتشر کنیم. روش انتخاب اعضای فرهنگستان هم سیستم خیلی دقیقی دارد. اگر دقت کنید تمام محققین و نخبههای ایرانی که به حدی از درجات علمی (استادی) رسیدهاند، همه عضو فرهنگستان هستند. مرتباً داریم اعضای جدید میگیریم؛ از جوانهایی که به حدی از درجه علمی رسیدهاند، آنهایی که علاقه دارند، وقت دارند که بیایند در انجام وظایف فرهنگستان کمک کنند. بنابراین فرهنگستان یک دستگاه اجرایی نیست و مشکلی که ما داریم این است که همه فکر میکنند فرهنگستان یک دستگاه اجرایی است. ما در مملکت به جاهایی احتیاج داریم که جدا از دغدغههای کارهای اجرایی، به فکر، نقد و ارائه نظر بپردازند. این یکی از موضوعاتی است که ما واقعاً به آن نیاز داریم. مشکل اصلی فرهنگستان این است که بعضی مواقع مسئولین اجرایی به نقدها و نظریههای فرهنگستان توجه نمیکنند. هر کسی که به یک سِمت یا مسئولیت می رسد بلافاصله فکر میکند همان چیزهایی که خودش میداند باید انجام دهد. متأسفانه در کشور ما برای تجربه و شواهد، احترام قائل نیستند و خیلی از تصمیمات مبنای علمی ندارد. هر تصمیمی باید بر اساس یک سری شواهد علمی گرفته شود. فرهنگستان جایی است که این نظریات را میدهد اما در کشور ما احساس نیاز به نظریات علمی یا چیزی که بر مبنای علم باشد کم است. من فکر میکنم ما به زمان احتیاج داریم تا به این نتیجه برسیم که تصمیمات ما مبتنی بر شواهد باشد.