سند چشم انداز جمهوری اسلامی ایران درافق سال ۱۴۰۴ هجری شمسی به کسب جایگاه نخست منطقه در حوزه علم و فناوری اشاره نموده است. این سند همچنین بر دستیابی به اقتصاد متنوع و دانش بنیان تاکید دارد. ماده ۱۹ قانون برنامه پنجم توسعه کشور نیز به کسب جایگاه دوم منطقه در شاخصهای علم و فناوری بویژه شرکتهای دانش بنیان، پتنت و تولیدات علمی بین المللی اشاره دارد. از سوی دیگر بر اساس نقشه جامع علمی کشور، ایجاد ۲۰۰۰۰ شرکت دانش بنیان در افق چشم انداز ۱۴۰۴ پیش بینی شده است.
اخیرا نیز لایجه ارزشمند شرکتهای دانش بنیان پس از تصویب در مجلس به تایید شورای نگهبان رسید و بزودی به مرحله اجرا در می آید. در بخشی از این قانون، صندوق نوآوری و شکوفایی با بودجه اولیه سه هزار میلیارد تومان پشتوانه ای امیدوارکننده برای ایجاد شرکتهای دانش بنیان در کشورمان می باشد.
لذا بنظر می رسد دولت در تشخیصی درست و اصولی، ایجاد شرکتهای دانش بنیان را جهت تبدیل اقتصاد مبتنی بر منابع زیرزمینی به اقتصاد متنوع و دانش بنیان، در اولویت خود قرار داده است.
اما این امر به تنهایی برای موفقیت کافی نیست، بلکه تغییر رویکرد دانشجویان و دانش آموختگان از کارجویی به کارآفرینی با پشتوانه فرهنگ سازی، بستر سازی، آموزش و مشاوره ضروری است تا کسب و کارهای کوچک و متوسط دانش بنیان (Science Based SMEs) و هسته های دانشگاهی کارآفرینی امکان رشد و توسعه یابند.
در این راستا ارتباط میان شرکتهای دانش بنیان و دانشگاه های پیشرو عامل زایشهای فناورانه زیادی است و کارآفرینی دانشگاهی و شرکتهای دانش بنیان ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند.
در این زمینه ارتباط نزدیک میان شرکتهای دانش بنیان در دره سیلیکون (Silicon Valley) و دانشگاه استانفورد یک الگوی جالب توجه محسوب می شود. دانشگاه استانفورد هم اکنون قریب به ۵۰۰۰ شرکت وابسته دارد که بیش از یک میلیون نفر در آنها شاغل می باشند و بسیاری از فارغ التحصیلان استانفورد در همین شرکتها جذب می شوند. بر اساس مقاله ای از مجله فوربس (Forbes) بندرت شرکتی پیشرو را در دره سیلیکون می توان یافت که ارتباط نزدیکی با دانشگاه استانفورد نداشته باشد. نمونه های موفقی همچون Google، Hewlett-Packard، Cisco، Apple، Yahoo و Netscape نمونه های از چنین ارتباطات نزدیکی هستند. در کشور ما همچنان چنین ارتباطاتی یا وجود ندارد یا بسیار ضعیف است و تمرکز دانشگاه ها بیشتر بر تولید علم به شکل مقالات پژوهشی متمرکز است.
از سوی دیگر مشکلات مهم دیگری نیز علاوه بر عدم شکل گیری کامل ارتباط دانشگاه و شرکتهای دانش بنیان در فرارو قرار دارند همچون پیچیدگی فضای کسب و کار در ایران، ریسک اقتصادی فرایندهای نوآورانه، دشواری حرکت کارآفرینان و شرکتهای ایرانی در سطح بین المللی با توجه به تحریمها. لذا باید با عزمی ملی و همه جانبه، بستر کار در داخل و خارج برای کارآفرینان ایرانی آماده شود؛ در غیراینصورت بیم آن می رود صرفا تخصیص منابع مادی، مشابه بعضی برنامه های اشتغالزایی در گذشته با توفیق قرین نگردد.
امید است با اتخاذ تدابیر همه جانبه، در افق چشم انداز ۲۰ ساله کشور شاهد ایرانی توسعه یافته و ثروتمند با اقتصادی دانش بنیان باشیم.